English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (565 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
simultaneous equations U معادلات همزمانی
simultaneous equation system U نظام معادلات همزمانی
least squares estimates U براورد حداقل مربعات
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
econometrics U اقتصاد سنجی
estimate [quote] U براورد [تخمین] [اقتصاد]
econometrics U استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
passing parameters U پارامترهای عبور پارامترهای گذر
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
step restart U شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
fine tune U تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
tunes U تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune U تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
at least [no less than] [not less than] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
bailout U کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
to offshore something U چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
estimably U بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
normative economics U اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
comunications parameters U پارامترهای ارتباطات
h parameter U پارامترهای هیدرید
orbital parameters U پارامترهای اربیتالی
action parameters U پارامترهای عملیاتی
design parameters U پارامترهای طرح
sum of squares U مجموع مربعات
least squares U کوچکترین مربعات
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
sum of squares of residual U مجموع مربعات باقیمانده
ordinary least squares U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
ordinary least squares [OLS] U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
synchronism U همزمانی
synchronicity U همزمانی
synchronization U همزمانی
concurrency U همزمانی
simultaneity U همزمانی
essential elements U [پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
lagrange's equation U معادلات لاگرانژ
differential equations U معادلات مشتق
differential equations U معادلات دیفرانسیل
quadratic equation U معادلات درجه دو
independent equations U معادلات مستقل
errors in equations U خطا در معادلات
equations of motion U معادلات حرکت
euler equations U معادلات اولر
recursive equations U معادلات تکراری
field equation U معادلات میدان
concurrency management U مدیریت همزمانی
line synchronization U همزمانی سطور
hold control U نافم همزمانی
mains synchronization U همزمانی شبکه
simultaneity U همزمانی همزمان
isochronism U ایجاد همزمانی
synchronization U همگاهی همزمانی
synchronization check U کنترل همزمانی
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
partial differential equation U معادلات دیفرانسیل جزئی
lagrange's equations of motion U معادلات حرکت لاگرانژ
partial regression equation U معادلات رگرسیون سهمی
simultanagnosia U ادراک پریشی همزمانی
synchronism U ایجاد همزمانی انطباق
synchronizing mechanism U ساز وکار همزمانی
isochronism U ایجاد تقارن همزمانی
multisync monitor U مونیتور همزمانی چندگانه
outputs U مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output U مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
quadratics U مبحث معادلات درجه دوم
system of linear equations U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
telemetering U ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
single step U تک مرحلهای
phasic U مرحلهای
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
multi stage U چند مرحلهای
stepwise regression U رگرسیون مرحلهای
phased U مرحلهای کردن
step growth polymerization U بسپارش مرحلهای
phases U مرحلهای کردن
step polymerization U بسپارش مرحلهای
multistage U چند مرحلهای
PM U تلفیق مرحلهای
step reaction polymerization U بسپارش مرحلهای
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
phase U مرحلهای کردن
stepwise polymerization U بسپارش مرحلهای
sequential color television U تلویزیون رنگی مرحلهای
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
stepwise formation constant U ثابت تشکیل مرحلهای
sequence curcuit U مدار چند مرحلهای
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
phasic stretch reflex U بازتاب کشش مرحلهای
multi stage production U تولید چند مرحلهای
newton raphson U اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
one pass assambler U همگذار یک مرحلهای اسمبلر تک گذاره
polyphase sort U جور کردن چند مرحلهای
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
multilevel addressing U ادرس دهی چند مرحلهای
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
dashes U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dash U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
phaseout U توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
expanding economy U اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
thor U نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
minuteman U نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
minimum stock level U حداقل
minimum U حداقل
minim U حداقل
minimally U حداقل
minimal U حداقل
minims U حداقل
min U حداقل
binding time U زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
minimum elevation U حداقل درجه
least price U حداقل قیمت
danger warning level U حداقل موجودی
neap tide U جذر و مد حداقل اب
global minimum U حداقل مطلق
price floor U حداقل قیمت
minimum charge U حداقل قیمت
minimize U به حداقل رساندن
bottom price U حداقل قیمت
minimum charge U حداقل هزینه
minimized U به حداقل رساندن
minimum price U حداقل قیمت
minimum range U حداقل برد
minimum size U اندازه حداقل
minimum wage U حداقل دستمزد
trough U حداقل موج
troughs U حداقل موج
minimizing U به حداقل رساندن
base wage rate U حداقل دستمزد
least cost U حداقل هزینه
minimising U به حداقل رساندن
minimum U حداقل کمینه
minimised U به حداقل رساندن
minimizes U به حداقل رساندن
minim U وابسته به حداقل
minimises U به حداقل رساندن
relative minimum U حداقل نسبی
minims U وابسته به حداقل
minimization U به حداقل رسانیدن
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
least cost combination U ترکیب حداقل هزینه
maximum and minimum thermometer U گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum standard of living U حداقل سطح زندگی
minimum mortality U حداقل مرگ و میر
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
minimum subsistence level U سطح حداقل معیشت
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
cost minimization U حداقل کردن هزینه
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
contrast U هم سنجی
contrasted U هم سنجی
contrasting U هم سنجی
odorimetry U بو سنجی
iodometry U ید سنجی
contrasts U هم سنجی
double amplitude peak value U مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
on the deck U پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
meantide U حداقل جذر و مدهای اب دریا
amphiploid U دارای حداقل کرموسوم ارثی
minimum down payment U حداقل میزان پیش پرداخت
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
minimum elevation U حداقل درجه مربوط به مانع
neap U حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
short term U حداقل مدت تنبیه و زندانی
pilot line production U تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
cut off ratio U حداقل نرخ قابل قبول
extremum U حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
alka;imetry U قلیا سنجی
interfrometry U تداخل سنجی
timing U زمان سنجی
psychometrics U روان سنجی
radioscopy U تشعشع سنجی
anthropometry U اندام سنجی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com